جمعه 17 آذر 1402
unnamed     

نماد

یادداشت

خداحافظ ای فرزند صبح

 

فکر می کردیم ابو لهب مرده است و سنگ های داغ حجاز را از سینه یاسر و بلال بر گرفته اند. اما شب سیاه ستم در سرزمین وحی انگار تمام شدنی نیست.دوباره کوچه های مدینه سیاهپوش می شوند به داغ شیعه ای از شیعیان علی ع

ای فرزند صبح ، ای شیخ شهید، راستی چه خوب نام نهاده اند  شما را به"  نمر". حقا که پلنگ را در زندان شغالان زندگی کردن عار است و تو ای شهید بنی نمر کاخ ظلم شمرزاده های تکفیری را فرو خواهی ریخت
همچنانکه خون  به ناحق ریخته حکیم طناب شد و بر گردن صدام افتاد و خون پاک امام موسی صدر دشنه شد و در پهلوی قذافی نشست. شک نداریم سلیمانشاه وهابی را از دریای خون تو راه فرار نیست . واترک البحر رهوا انهم جند مغرقون. زود باشد که سفره این سیه کاسه های مهمان کش برچیده شود و قبله مسلمانان از  دست ارواح زنده جمرات آزاد گردد.
اینک که کفتارهای پیر و بد شکل ریاض چنگال در تن خونین آزادگان شیعه و سنی حجاز فرو برده اند و شعله های کینه ابوسفیان و هند جگرخوار از دهان های ناپاکشان تنوره میکشد و تن نازک کودکان یمن را میسوزاند،این خون  و این خون ها نخواهند خوابید بل بشارتی در راه است که شب ستم دیر نمی پاید و صبح نزدیک است و سیعلمو الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون.      احمد یوسف زاده

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب ویژه