آشوب ها و اغتشاشاتی که در سه هفته اخیر در پی مرگ خانم «مهسا امینی» هنگام حضور در پلیس امنیت اخلاقی تهران در برخی نقاط کشور رخ داد و خسارات مادی و معنوی و جانی و مالی قابل توجهی برجای گذاشت، خوشبختانه، با هوشیاری و درایت مردم و تدبیر مسئولان اکنون فروکش کرده است و به نظر می رسد در روزهای پیش رو، اندک شعله های باقیمانده آن نیز بطور کامل به خاکستر تبدیل خواهد شد.

با وجود این، نبابد از اهمیت بروز این اتفاقات ناگوار و پیامدهایی که می تواند برای نظام، انقلاب و تمامیت ارضی ایران به بار آورد و منشا رخدادهای خطرناکی در آینده برای کشور و جامعه ما باشد، به آسانی عبور کرد. عقل و منطق ایجاب می کند جامعه شناسان، سیاستمداران، فرهنگدوستان، برنامه ریزان و صاحبان دانش و کیاست در حوزه های مختلف در باره آنچه رخ داد و ریشه ها و پیامدهای آن بطور جدی مداقه و اندیشه کنند و تا آنجا که می توانند راه را بر بروز و تکرار رویدادهای مشابه در آینده ببندند.

تردیدی نیست که ایران و انقلاب اسلامی آن، دشمنان سرسخت و معاندی در صحنه قدرت جهانی دارد که همواره مترصد هستند از کوچکترین فرصت ها و بهانه ها برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی و این کشور غنی از منابع نفت و  انرژی بهره بگیرند و برای دستیابی به این هدف شوم،  حتی تا تجزیه و نابودی ایران پیش بروند.

در چنین شرایطی، مدیران کشور باید ضمن شناسایی نقاط ضعف و کاستی در حوزه های مختلف، نسبت به رفع و ترمیم آسیب ها اقدام کرده و راه را بر نفوذ و توطئه دشمنان ببندند.
از این منظر، رویدادهای اخیر بایستی از زوایای مختلف مورد مطالعه و آسیب شناسی قرار گیرد، راهکارهای خردمندانه برای آن ارایه شود و این راهکارها به منصه عمل و ظهور هم برسد. چنین کاری، وظیفه همه دلسوزان و علاقه مندان به نظام و مردم و تمامی کسانی است که به پیشرفت، آبادانی و حفظ تمامیت ارضی ایران می اندیشند و برای آن دغدغه دارند.

از مجموعه آنچه که ظرف دو سه هفته اخیر در کشور رخ داده ، صاحبنظران داخلی و خارجی در باره آن سخن گفته اند و تقریبا برای همه مردم نیز آشکار و مبرهن است، نقش موثر رسانه های خارجی و بویژه شبکه های اجتماعی وابسته به آنها در تحریک هیجان و احساسات افراد به ویژه جوانان و نوجوانان برای شرکت در آشوب ها و ناامنی های بوده و - همانطور که در دوره های گذشته نیز بارها مشاهده شده است-، چه بسا این بار نیز در آموزش آنان برای تخریب و آتش زدن اموال و اماکن عمومی از طریق ساخت مواد محترقه نقش موثری داشته اند.

تاملی کوتاه بر آنچه در این روزها گذشت و رخدادهای مشابهی که در سالهای اخیر در کشور به وقوع پیوسته است، به وضوح آسیب های شبکه های اجتماعی خارجی و نیز، فقدان شبکه های اجتماعی موثر داخلی را در حفظ روحیه همبستگی و تامین امنیت و ثبات داخلی آشکار می سازد.

هرچند، به تعبیر بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، مساله جان باختن مهسا امینی فقط یک بهانه برای آغاز ناآرامی های اخیر بود و تداوم آن ریشه در فرصت طلبی دشمنان انقلاب و کاستی ها و مشکلات موجود در داخل کشور دارد، اما تقریبا همگان در این موضوع اتفاق نظر دارند که شبکه های اجتماعی در دامن زدن، گسترش و سازماندهی اعتراضات، تجمعات و ناآرامی های این ایام نقش موثری داشته اند؛ آنهم شبکه هایی نظیر اینستاگرام، واتساپ، تلگرام و ... که مدیریت همه آنها در خارج از مرزهای ایران است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی از جمله نخستین افرادی بودند که در همان آغاز ورود اینترنت به ایران در دهه 70 هجری شمسی، نسبت به قدرت اینترنت در حوزه فرهنگی و استفاده از آن به عنوان ابزار تهاجم به کشور هشدار داده و به عنوان نمونه در دیدارهای جداگانه با جوانان و  اعضای مجلس خبرگان رهبری در بهمن 1379 تاکید کرده بودند:« امروز صدها سایت اصلی و هزاران سایت فرعی در اینترنت وجود دارد که هدف عمده‌شان این است که تفکّرات اسلامی و بخصوص تفکّرات شیعی را مورد تهاجم قرار دهند. تهاجم هم تهاجم استدلالی نیست؛ از روشهای تخریبی و از روشهای روانشناسانه و غیره استفاده می کنند. همه اینها پاسخ دارد؛ پاسخهایش هم مشکل نیست؛ بایستی از این وسایل استفاده کرد. باید از آنچه که در اختیار داریم، حداکثر استفاده را بکنیم. ما نه از صدا و سیمایمان، نه از مطبوعاتمان و نه از بسیاری عناصر عظیم عمومی مان، چنان که باید و شاید، استفاده نمی کنیم. این از ضعفهای ماست؛ این ضعفها را بایستی کم کنیم. باید روزبه‌روز نقاط ضعف را کم و نقاط قوّت را زیاد کرد؛ و این ممکن است.» (بیانات در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری/ 27/11/79)

ایشان از همان زمان تاکنون تقریبا در همه دیدارهایشان، همواره نسبت به  اهمیت فضای مجازی و سلطه کشورهای مستکبر و صهیونیست ها بر اینترنت و ابزارهای ارتباطی جدید هشدار داده و در همین راستا، حکم تشکیل شورای عالی فضای مجازی را در سال 1390 با هدف «اشراف کامل و به روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصمیم‌گیری نسبت به نحوه مواجهه فعال و خردمندانه کشور با این موضوع از حیث سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و محتوایی» صادر و در مقدمه آن تصریح کردند: «گسترش فزاینده‌ فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی بویژه شبکه‌ی جهانی اینترنت و آثار چشمگیر آن در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، و لزوم سرمایه‌گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های ناشی از آن در جهت پیشرفت همه جانبه کشور و ارائه خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم و همچنین ضرورت برنامه‌ریزی و هماهنگی مستمر به منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از آن اقتضا می کند که نقطه‌ی کانونی متمرکزی برای سیاستگذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور بوجود آید.» (حکم تشکیل و انتصاب اعضای شورای عالی فضای مجازی – 17/12/1390)

سالها پیش از آن، در 22 اردیبهشت 1382 و در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی نیز حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ دانشجویی که از رهابودن اینترنت در ایران انتقاد کرده بود، تاکید می کنند:« در همه جای دنیا  وقتی جهاز عظیم و فراگیر اینترنت وارد می شود، معمولاً فیلترهایی هم وجود دارد که هر کشور به فراخور تمایلات و تفکّرات و مصالحی که دارد، آنها را کار می گذارد؛ این یک امر طبیعی است. در این‌جا هم در آغاز کار مقداری بی‌توجّهی شد، لیکن بعد اقداماتی کردند و باید بکنند؛ این درست است. البته که باید فیلترهای مناسب و لازم را بگذارند.»

این هشدارهای ایشان زمانی بود که هنوز شبکه های اجتماعی کنونی متولد نشده بود. بطور مثال، شبکه هایی نظیر فیسبوک یکسال بعد راه اندازی شدند و خبری هم از اینستاگرام و واتساپ و تلگرام نبود. در نتیجه تاکیدات و هشدارهای رهبر معظم انقلاب از یکسو، و از سوی دیگر، اتفاقات خونین و نامیمونی که سال های بعد با دخالت بیگانگان و ترویج خشونت از طریق شبکه های اجتماعی در کشور صورت گرفت و به فیلترشدن تلگرام و برخی شبکه های اطلاع رسانی در ایران منجر شد، بتدریج نام شبکه های پیام رسان داخلی نظیر سروش، گپ و آی گپ، ایتا، بله و چند شبکه دیگر از اواسط دهه 90 شمسی بتدریج بر سر زبانها افتاد. این شبکه ها  در آن ایام با صرف بودجه های هنگفت و تبلیغات فراوان تلاش کردند خود را به مردم معرفی و جای خالی شبکه های خارجی را پر کنند.

پنج سال پیش از آن یعنی در سال 1391 نیز شماری از مدیران و مهندسان ایرانی تلاش کرده بودند با هدف همراهی با قافله پیشرفت ابزارهای اطلاع رسانی در دنیای امروز و همچنین، کاهش حواشی و مشکلات اخلاقی و اجتماعی شبکه های اجتماعی غربی، شبکه های اجتماعی دارای محیطی جذاب و مناسب را برای کاربران ایرانی طراحی و راه اندازی کنند و در همین چارچوب، از شبکه هایی نظیر «فارس توییتر»، «هم میهن»، «فیس نما»، «افسران» و «کلوب» سخن به میان می آمد. اندکی جست وجو در اینترنت نشان می دهد طی یک دهه اخیر بارها از راه اندازی و فعالیت پیام رسان های داخلی خبر داده شده و نامهای بسیاری نیز در این مدت مطرح شده است اما هیچکدام از آنها به دلایل فنی یا ضعف طراحی و یا مهمتر از آن، فقدان انگیزه و پشتیبانی از سوی مدیران و طراحان آنها نتوانسته اند جایگاه چندانی در داخل کشور بیابند و خیلی زود از صحنه خارج شده اند.

اکنون اما اتفاقات هفته های اخیر بار دیگر نشان می دهدکه  هشدارهای رهبر معظم انقلاب در باره خطرات اینترنت و فضای مجازی را که دست کم از 22 سال پیش تاکنون بطور مکرر بیان شده است، بایستی جدی گرفت و چاره ای اساسی برای این وضعیت اندیشید.

تردیدی نیست که در شرایط بحران و ناآرامی، مردم بیش از همیشه، پیگیر دریافت آخرین اخبار و اطلاعات در باره رویدادها هستند و به همین دلیل، وقتی دولت اقدام به فیلترکردن اینترنت و شبکه های اطلاع رسانی خارجی می کند، گروهی از مخاطبان تلاش می کنند با استفاده از ابزارهایی نظیر فیلترشکن و یا پیگیری اخبار از طریق شبکه های تلویزیونی معاند و خارج نشین، رویدادها را دنبال کنند. بخش عظیمی از مردم اما دوست دارند اخبار و اطلاعات را از رسانه های داخلی دریافت کنند. آنها به دلایل مختلف، نه می توانند و نه تمایل دارند روی گوشی های خود فیلترشکن نصب کنند و به دنبال کسب اخبار از رسانه های خارجی بگردند. اما وقتی در شرایط بحران، اطلاعات و اخبار رسانه های داخلی به دست آنها نمی رسد، نتیجه، شایعات میدان دار اصلی بازار اطلاع رسانی در جامعه می شود.

در کنار این دو گروه، گروه سومی نیز هستند که ترجیح می دهند حتی وقتی روایت شبکه های فارسی زبان معاند و یا رسانه های بیگانه را می شوند، روایت صداوسیما و رسانه های داخل کشور را هم از رویدادها داشته باشند تا بتوانند با ارزیابی آنها، به قضاوتی منطقی و تحلیلی منصفانه از ماجرا دست یابند و سره را از ناسره تشخیص دهند. درد اما آنجا است که با وجود سهولت دسترسی به مطالب رسانه های بیگانه از طریق فیلترشکن،  در حال حاضر، بسیاری از رسانه های داخلی اعم از رسانه های دولتی و بخش خصوصی و با گرایش های مختلف نظیر مستقل، اصولگرا و اصلاح طلب در شبکه های پیام رسان داخلی نظیر آی گپ، سروش، ایتا و .... حضور ندارند و یا حضور آنها بسیار ضعیف و محدود به برخی پیام رسانها است.

از طرفی، به دلیل رقابت نزدیک و شانه به شانه پیام رسانهای داخلی با یکدیگر،- بر خلاف پیام رسانهای خارجی-، جامعه ما هنوز نتوانسته است شاهد مرجع شدن یک یا دو پیام رسان داخلی باشد تا بتواند از طریق آنها اخبار و مطالب انواع رسانه های داخلی و حتی، گزیده  مطالب رسانه های خارجی را مشاهده کند.

بحران اخیر و آنچه در این روزها گذشت، اهمیت این موضوع و توجه به اطلاع رسانی رسانه های داخلی را برای جامعه ما بیشتر نمایان کرد. اکنون، فرصت مناسبی است تا دولت و مراجع ذیربط از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تدبیری بیندیشند تا شاهد حضور مداوم و موثر رسانه های کشور در شبکه های پیام رسان داخلی باشیم. این کار هم به نفع رسانه ها، هم به نفع پیام رسان ها و مهمتر از آن، به نفع جامعه و امنیت کشور خواهد بود. این فرصت را نباید از دست داد.